هنوز تب داره...
از دیشب ساعت هفت و نیم که خوابت میومد و بردمت تو اتاقت تا همین یک ساعت پیش از اونجا بیرون نیومده بودی تمام امروز رو در خواب بودی فقط گاهی بیدار میشدی از تب و یا سرفه های شدید. کمی آب و غذا و دارو و باز می خوابیدی. به بهانه دیدن یک برنامه از بیبی انیشتن آوردمت بیرون هنوز برنامه تموم نشده بود خوابیدی فکر می کنم تاثیر داروها و بیحالی خودت از تب و ضعف شدید باشه. الهی مامان فدات بشه من که دق کردم امروز امیدوارم فردا خیلی بهتر باشی اصلا خوب خوب باشی
خدای مهربون برای دونه دونه بارونی که امروز فرستادی شکر ... باور کن هنوز تشنه ایم سیرابمان کن خیلی خیلی ماهی خدای قشنگیها
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی