دیانا دیانا ، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

دیانا از جنس حضور

تولد مامان زینب.... هورااااااااااااااااا

1390/10/13 18:13
نویسنده : مامان زینب
756 بازدید
اشتراک گذاری

خوب روز یکشنبه تولد مامان بود یک روز خاص اولین روز سال نو میلادی من همیشه رو تولدم را دوست داشتم و همیشه هم خانواده و دوستانم با لطف خیلی زیادشون این روز رو جشن میگیرن و من از همشون خیلی ممنونم. خوب اول صبح بابا ابوذر کادو اش را داد که خیلی خوشحال شدم و بعد هم کلی تلفن داشتم که به من تبریک گفتند و دیانا جونم هم خوشحال بود و هی می گفت مامان کیک خامه ای درست کنیم خوب من هم به حرف دختر گلم کردم و برای شام هم مهمان داشتیم که حسابی خسته شدم ولی دیانا جونم همش صندلی یا به قول خودش (صندالی) میذاشت و کارهای مامانش رو با نگاه و سوال و گاهی فضولی های کوچولو دنبال میکرد و وقتی بابا ابوذر از در اومد دیانا گفت بابا سمع (شمع) خریدی؟ و بابا ابوذری که شوکه شده بود گفت نه ولی میرم می خرم  و تا لحظه ای که بابا رفت شمع بخره دیانا ده بار ازش درباره خرید شمع سوال کرد

خلاصه دیانا کلی با دایی و بهار بازی کرد و با وجودی که حسابی سرفه می کرد و حالش خیلی خوب نبود ولی دم را غنیمت میشمرد و از زمان استفاده کامل میبرد و آخر شب هم دایی مجبور شد با زندایی خونه ما بمونن و دیانا با خنده های مستانه اش این خوشحالی و پیروزی بزرگ رو نشون میداد بعد از کلی قصه گفتن( که البته این قصه گفتن هم خودش قصه ای است که باید تعریف کنم) راضی شد که بیاد پیش مامان بخوابه ولی چه خوابیدنی !!!!!!!!!!!!! دخترم تا صبح قلت زد و چرخید و گریه کرد و من و بابا ابوذر هم نتونستیم بخوابیم نزدیک صبح دیدم تب داره دیگه بهش پروفن دادم و کمی خوابید و صبح زود پا شد که مبادا دایی حسن بره و باز کلی با دایی بازی کرد تا اینکه دایی رفت

الان دو روزه که عزیز دلم تب داری دیشب بردمت دکتر خانم دکتر میگی هوا خیلی آلوده است و اکثر افراد ناقل بیماری اند دعا کنیم بارون و برف بیاد تا شاید کمی هوا تمیز بشه. دیشب هم حسابی تب داشتی و هنوز خوابی که این هم از تاثیر داروها است. عزیز دلم امیدوارم زودتر خوب بشی و باز خونه رو پر از خنده های دلنشینت کنی. مامان و بابا خیلی دوستت دارن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

دیانا
13 دی 90 11:37
سلام دیانا خانم انشااله همیشه سالم و تندرست باشی خوشحال شدم برام پیغام گذاشته بودی
سنجاقک
14 دی 90 23:27
زینب جان تولدت مبارک البته ببخشید برای تاخیر در تبریک گفتن
امیدوارم 120 سال درکنار دختر قشنگت وهمسر عزیزت این روز را جشن بگیری


یک دنیا ممنون
مامان آرمان
15 دی 90 14:34
تولدتون با تاخیر و شرمندگی مبارک باشه.
امیدوارم که سالهای خوبی همراه با سلامتی در پیش رو داشته باشید.


مرسی عزیزم دشمنت شرمنده باشه
ملی مامانه میکاییل
20 دی 90 18:25
ببخشید که یک هفته دیر اومدم
شرمنده
تولدتون مبارک همیشه زنده باشین


مرسی دوست گلم
هدیه جوووووووووووووووووووون
29 دی 90 15:36
سلام
تولدتون میارک


مرسی عزیزم