واقعی و مثلنی!!!!!!!!!!!!!
این روزها دیانای عزیزم در دنیای شیرین تخیلات قشنگش زندگی می کند در این دنیای زیبا و امن دیانا هر لحظه چیز تازه ای را رو می کند و ما را بیشتر و بیشتر شگفت زده می کند. و خودش چه خوب می داند مرز واقعیت و تخیل را و این دو دنیای جدا از هم را با دو کلمه واقعی و مثلنی تشخیص می دهد و حتی خودش هم با این دو کلمه تفکیک می کند.
امروز دیانا به من گفت مامان آب واقعی خیس میشه ولی آب مثلنی خشکه، آره مامان؟ و من با بهت و حیرت جواب دادم آره عزیزم و بعد گفت خوب آب خشک بده میخوام ماهی بندازم توش و دستاشو گود شده کنار هم گرفته بود مثل وقتی که میخوایم با دست آب بخوریم. گفتم ماهی داری تو دستت گفت آره و بعد من یک ظرف خالی تو گود بهش دادم و گفتم این هم آب ماههیتو بنداز تو این و اون هم انداخت و بعد هم یک نهنگ و یک دلفین تو آب خیالیش انداخت!!!!!!!!!!
خلاصه این که در دنیای خیالی هیچ حد و مرزی برای دیانا نیست هر کاری دوست داشته باشه می کنه و جالبش اینجاست که چقدر آدمهای دور و برش باهاش تو این فضا بازی می کنن. البته من نمیدونم چقدرش خوبه ولی خوشحالم که خودش می دونه مثلنیه!!!!!!!!!!
تو این دنیای قشنگ تخیلی میشه به ناخن های دیانا لاک زد و او هم انگشتاشو جدا از هم میگیره و فوت میکنه تا خشک بشن. میشه خمیر بازی کرد و نقاشی کشید میشه کلی کیک درست و کرد و میشه با دوستای خیالی و نی نی های دیگه بازی کرد میشه از پله ها بالا رفت و از سرسره های بلند سر خورد و میشه بدون هیچ وسیله ای از مهمونهای خیالی پذیرایی کرد.
عزیزم خیلی دوستت دارم تو عشق مایی