دیانای بهانه گیر
این روزها صدای گریه و جیغ و داد دیانا را بیشتر از هر زمان دیگری در این سه سال می شنویم. برای کوچکترین خواسته ها خودش را به زمین و آسمان میزند و گریه می کند. البته فکر نکنید که جواب منفی شنیده است، نه، فقط دارد خواسته اش را بیان می کند.
برای خوردن خامه به جای تخم مرغ آب پز صبحانه، برای خواندن یک کتاب بیشتر در موقع خواب، برای اینکه من در اتاق او بخوابم و ... همه اش گریه می کند و جیغ می کشد و دور خانه میدود و بعد که دوباره به من می رسد و میبیند در بیشتر مواقع همانطور آرام هستم و کار خودم را می کنم باز بیشتر جیغ می کشد و دوباره میدود!!!!!!!!!
سعی می کنم خیلی به خودم مسلط باشم هر وقت گریه بی دلیل را شروع می کند به او می گویم " اگه دوست داری میتونی هر چقدر دلت خواست گریه کنی ولی وقتی گریه می کنی من صدای تو رو نمیشنوم پس هر وقت دوست داشتی با هم حرف بزنیم و خواسته ات رو با صحبت کردن بگی بیا پیشم" و بعد هم میروم سراغ کارهای خودم.
گاهی سرش را به چیز دیگری بند می کنم مثلا" صدای چی میاد؟" " تو میدونی بابا کی میاد؟" " این بارنی (عروسک دیانا) چی میگه؟" و ...
گاهی هم به او می گویم " میتونی انتخاب کنی خوشحال باشی و بخندی و یا گریه کنی، حالا کدومش رو دوست داری من که دوست دارم شاد باشم؟" و بیشتر وقتها او لحظه ای ساکت می شود و فکر میکند و بعد بسته به میزان شدت گریه ممکن است ادامه بدهد و یا ساکت شود.
حالا من نمی دانم این همه گریه با این شدت مربوط به سن و دوره سه سالگی است و یا از بیماری سرماخوردگی و کلافه بودن دخترکم است و یا ...
فکر می کنم نیاز بیشتری به دانستن و شناختن دخترم دارد