یه لطیفه 1391/9/24 14:32 نویسنده : مامان زینب 986 بازدید اشتراک گذاری بابا: دیانا بیا شلغم بخور دیانا: زبونم دوست نداره بخوره، نمیام. روزهای دیانایی دو تا سه سالگی پسندها (0) پسندیدم شما اولین مشوق باشید! مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی به هیات یک فرشته... حکایت جشن تولد سه سالگی مامان سورپرایز عاشقتم آبی پوش من...
نظرات (4) ثبت نظر ملی مامان میکاییل 24 آذر 91 15:25 قوربونه اون زبونه بامزت برم من nafasemaman 25 آذر 91 16:18 سلام ، دلم براتون تنگ شده بود ،ماشالاه دیانا بزرگ شده قربونت برم من با اون زبونت عسل خاله مرسی خاله جونی مامان نيروانا 27 آذر 91 13:13 ديشب حامد به هزار كلك نيروانا رو مجبور كرد يه قاچ شلغم بخوره، قيافه ش ديدني بود بخدا. انگار يه وزغ ميخواد قورت بده حق دارن طفليا، جونم به زبونش، هم اون زبوني كه دوست نداره شلغم بخوره، هم اون زبوني كه همينجور شكر ميريزه ازش قربونت خاله ... سپهری 28 آذر 91 9:43 خیلی با حال بود قربون اون زبونشمرسی عزیزم 1