دیانا دیانا ، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

دیانا از جنس حضور

برایت می نویسم... شاید جایی دیگر

1391/7/12 16:16
نویسنده : مامان زینب
539 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزکم خیلی وقته که برات نمی نویسم. گاهگداری در دفترم چیزهایی را ثبت می کنم اما دست و دلم به نوشتن در وبلاگ نمی رود. انگار تازه فهمیدم که چقدر با نوشتن در دفترم متفاوت است. تازه فهمیدم که خیلی چیزها را در اینجا نمی نویسم شاید خجالت می کشم یا شاید هم می ترسم که وجهه ام را خراب کنم، نمی دانم هر چه هست دچار خودسانسوری شده ام و این آزار دهنده است.

حالا در وبلاگ دوستانی داریم و از این بابت بسیار خوشحالم اما این حریم خصوصی نمی تواند رنگ ببازد و من به دنبال گوشه ای دنج برای خودم و خودت می گردم. خلوتی می خواهم تا در آن خودم را آنچنان که هستم بیان کنم و اما وبلاگ نمی تواند چنین فضایی را فراهم کند.

باز هم برایت خواهم نوشت در وبلاگ و در دفترم.

دوستت دارم تا بی نهایت آسمان.

مامان زینب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

ملی مامان میکاییل
17 مهر 91 23:49
عزیزم می فهمم من هم به این موضوع خیلی فکر کردم اما راستش من سعی کردم به ترسم غلبه کنم و از اون موقع خیلی راحت ترم تو نوشتن و مطالبه خیلی خصوصی رو تو پستای رمزدار فقط مخصوص خود خودش گذاشتم نمی خواستم مثل کنکور منبع دلنوشته هامو زیاد کنم
موفق باشی همیشه


آفرین این یعنی شجاعت راستش هنوز خودم رو خیلی شجاع حس نمی کنم شاید پستهای رمزدار خوب باشه
مامان نيروانا
22 مهر 91 7:53
از جنبه اي كه شما ميگي خب درسته ولي نوشتن اينجا و نظرات گرم دوستان يه انرژيِ ديگه اي ميده به آدم كه هميشه راغب ميشي به ادامه. يه جور فعل و انفعال و بازخورد كه آدم هميشه دوست داره. و البته من خيلي با پست رمزدار حال نميكنم. حداقل تا حالا بهش نپرداختم. ايشالا هرجا مينويسين مانا باشه براي دياناي عزيز و هميشه از زيباييها بنويسين براش


مرسی عزیزم من هم از پستهای رمزدار خوشم نمیاد ولی دارم رو گزینه های مختلف فکر می کنم ولی انگاری بهتره خودم رو اصلاح کنم