دیانا دیانا ، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

دیانا از جنس حضور

مشهد بارانی من

1391/4/2 8:10
نویسنده : مامان زینب
1,276 بازدید
اشتراک گذاری

خواب بودم نیمه های شب با صدای باران از خواب بیدار شدم. باورم نمی شد یکی دو روز بود که هوا محشر بود نمی باران می آمد و ابری و بادی خنک و بعد باز آفتابی بی رمق انگار نه انگار که این روزهای پایانی خرداد است و آن نیمه شب و آن باران تند شروع تیر ماه بود. هوا خنک خنک بود و سرمای دلچسبش آدم را وادار می کرد تا پتو را به دور خودش بپیچد. این روزها مشهد حال و هوای دیگری دارد. این همه باران این همه لطف از تو است یا لطیف. کاش این لطافتش رخنه کند در دل همه آدم هایی که عاشق بارانند حتی آنهایی که باران را دوست ندارند.

این روزها را از دست ندادیم با دیانا به پارک می رفتیم و از هوای ابری و نسبتا خنک روزهای آخر خرداد و اول تیر استفاده کردیم. دیروز هم با دوستان بهتر از برگ گلمان به کوه های خلج و منطقه هفت حوض رفتیم. خیلی آنجا را دوست دارم خصوصا در هوای ابری. دلم برای بالا رفتن از کوه پر کشیده بود. همه جا سبز بود و هنوز خارها و بوته ها پر گل بودند. دلم برای شنیدن صدای قورباغه ها تنگ شده بود برای آواز پرنده ها. لحظه ای سکوت کردم با دم و بازدمی که بی اراده انجامشان می دهم صداهای طبیعت را گوش کردم و نوش کردم برای روزهای بی صدا. آرامش کوه آدم را بزرگ می کند و من از این عظمت لبریز می شوم. خدایا هزار بار تو را سپاس.  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان نيروانا
2 تیر 91 15:39
سلام يه پرنسس دياناي گل و مامان عزيزش، از آشناييتون خوشبختم. خصوصاً‌كه مشهدي هستين. شاد باشين پيوسته


من هم بسیار خوشوقتم از آشنایی با شما
خانم معلم بندری
5 تیر 91 10:06
عزیزم هر چه جستجو کردم بهش نرسیدم
من ادرس ها رو نگه نمیدارم خب ولی یک تجربه شد


مرسی عزیزم