شعر و قصه دیانایی
این شعر و قصه رو دیانا فی البداهه گفت و مامان نوشت و بدون هیچ تغییری گذاشت تو این پست:
گربه من نازنازیه
آبیه و قهوه ایه
دمش سفید و مشکیه
یه آلبالو بود تو درخت زندگی می کرد گفت: بابایی مهتاب لالا، آمد دوباره مهتاب لالا. آلبالوی خوابیده بود بعد گفت مامان من بیدار شدم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی