مامان دیانای من
تازگی ها دیانا می خواد مامان و بابای همه رو مشخص کنه. هی میگه تو مامان منی و مامان جون مامان بابا ابوذر و یا خاله فاطمه مامان بهار و ... . چند روز پیش از من پرسید مامان تو کیه مامان؟ و من بعد از یک مکث طولانی چون نمی دونستم چی باید بگم گفتم من مامان ندارم عزیزم. بعد دیانا گفت ولی بابا مامان داره. و باز دیروز اومد و گفت : تو مامان و بابا نداری مامان؟ و من گفتم نه. دیانا گفت : من مامانت میشم!!!!!!!!!
دلم آروم گرفت حس عجیبی داشتم یادمه تو حاملگی همش فکر می کرد این روح مامانمه که می خواد در غالب یک نوزاد یک بچه به من برگرده. حالا دخترم به من میگه من مامانتم. تو بهترین مامان دنیایی عزیزم برای من. بغلش کردم و بوسیدمش گفتم عزیزم تو دختر من هستی گفت نه من مامان توام، مامان دیانا.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی