نقاشی های متفاوت دیانا جون
این روزها دیانا خیلی نقاشی می کشه و چقدر هم که نقاشی های قشنگش فرق کرده و معنا دارتر شده البته برای ما وگرنه نقاشی هاش از اول هم معنادار بود. خلاصه دیروز قبل از اینکه از خواب بیدار بشه مامان تصمیم گرفت یک سری از نقاشی هاشو جدا کنه و براش یادگاری نگه داره. چون دیانا روی روزنامه دیواریهاش نقاشی می کنه (کاغذهایی که مامان براش روی دیوار چسبونده) مامان مجبور شد اون تکه کاغذ رو از دیوار بکنه و تاریخ بزنه و بذاره تو پوشه تا بعدها که دیانا بزرگتر شد از دیدنشون خوشحال بشه اما ...
مامان کاملا اشتباه فکر می کرد چون دیانا همین حالا دوست داشت نقاشی هاش جلوی چشمش باشه و اونها رو نگاه کنه و لذت ببره. خلاصه از سر صبح که از خواب بیدار شدی عزیز دلم سراغ نقاشی هاتو گرفتی و کلی بهانه گیری کردی و ناراحت شدی و ... تا آخرش مامان مجبور شد دوباره کاغذها رو دربیاره و به دیوار بچسبونه تا دخترش راضی بشه
این یک تصویر قشنگ خانوادگی از مامان -بابا- دیانا- بهار- خاله و عمو عباس
پرتره بابا ابوذر
تابلوی گلهای آبی