گریه های دیانا
عزیزم این روزها برای هر چیزی گریه می کنی. چرا مامان جون رفت. چرا رفتی دستشویی. بشقاب صورتی کجاست. چرا نیستی. چرا هستی. چرا لالایی تموم شد. چرا کتاب به آخر رسید. چرا بعد از سه چهار بار گوش دادن به قصه شب لپ تاپ رو خاموش کردی. چرا بابا اومد یا نیومد و هزار و یک چرای دیگه از این دست.
من سعی می کنم حواس تو رو پرت کنم به چیزهای دیگه که اغلب هم خوب جواب میده و یا برات شعر می خونم یا کتاب که این هم زود جواب میده و چون دوست داری ادامه اش رو بفهمی چیه ساکت می شی. و گاهی هم بی توجه میشم یعنی من که نشنیدم تو گریه کردی!!!
عزیز دلم مامان بی نهایت دوستت داره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی